Web Analytics Made Easy - Statcounter

امام رضا علیه السلام پس از شهادت امام کاظم، امامت و دعوت خود را آشکار ساخت و بی پروا به رهبری امت پرداخت. جو سیاسی جامعه در زمان هارون چنان خفقان آور بود که حتی برخی از صمیمی ترین یاران امام از این صراحت و بی پروائی او بر جانش بیمناک بودند.

به گزارش شبکه اطلاع رسانی راه دانا؛ حضرت علی‌بن موسی الرضا (ع) در یازدهم ذی‌القعده سال 148 هجری در مدینه متولد شدند و در پایان ماه صفر سال 203 قمری، به دست مأمون به شهادت رسیدند.

بیشتر بخوانید: اخباری که در وبسایت منتشر نمی‌شوند!

  ولادت   حضرت رضا (ع)، بنا به قول بسیاری از مورخان، در روز یازدهم ذی‌القعده و در مدینه منوره متولد شدند. از قول مادر ایشان نقل شده است که: «هنگامیکه به حضرتش حامله شدم به هیچ وجه ثقل حمل را در خود حس نمی‌کردم و وقتی به خواب می‌رفتم, صدای تسبیح و تمجید حق تعالی وذکر «لااله‌الاالله» را از شکم خود می‌شنیدم, اما چون بیدار می‌شدم دیگر صدایی بگوش نمی‌رسید؛ هنگامی‌که وضع حمل انجام شد، نوزاد دو دستش را به زمین نهاد و سرش را به سوی آسمان بلند کرد و لبانش را تکان می‌داد؛ گویی چیزی می‌گفت». نظیر این واقعه, هنگام تولد دیگر ائمه و بعضی از پیامبران الهی نیز نقل شده است, از جمله حضرت عیسی (ع) که به اراده الهی, در گهواره لب به سخن گشود و با مردم سخن گفتند که شرح این ماجرا در قرآن کریم آمده است.       کنیه   امام کاظم (علیه السّلام) کنیه ابوالحسن را به ایشان عنایت فرمودند، و به على بن یقطین گفتند: «اى على، این پسرم (با اشاره به امام رضا علیه السّلام)، آقاى فرزندان من است و من کنیه خیش را به او داده‌‌ام. البته امام کاظم (ع) نیز کنیه‌شان ابو‌الحسن بوده است و این کنیه میان پدر و فرزند مشترک امی باشد. بدین جهت امام کاظم (علیه السّلام) را «ابو الحسن اوّل» و امام رضا (علیه السّلام) را «ابو الحسن دوم» مى‌نامند.     القاب مشهورترین لقب امام هشتم شیعیان، «رضا» به معنای خشنودی، است. امام محمدتقی (علیه‌السلام) امام نهم و فرزند ایشان سبب نامیده شدن آن حضرت به این لقب را اینگونه نقل می‌فرمایند : «خداوند او را رضا لقب نهاد زیرا خداوند در آسمان و رسول خدا و ائمه اطهار در زمین از او خشنود بوده‌اند و ایشان را برای امامت پسندیده‌اند و همینطور (به خاطر خلق و خوی نیکوی امام) هم دوستان و نزدیکان و هم دشمنان از ایشان راضی و خشنود بود‌ند».   یکی دیگر از القاب مشهور حضرت «عالم آل محمد» است. نقل شده است که امام کاظم (ع) به فرزندانش می‌گفت: «برادر شما علی بن موسی، عالم آل محمد است.» این لقب نشانگر ظهور علم و دانش ایشان می‌باشد؛ جلسات مناظره متعددی که امام با دانشمندان بزرگ عصر خویش, به‌ویژه علمای ادیان مختلف انجام داد و در همه آن‌ها با سربلندی تمام بیرون آمد، دلیل کوچکی بر این سخن است. این توانایی و برتری امام, در تسلط بر علوم، یکی از دلایل امامت ایشان می‌باشد و با تأمل در سخنان امام در این مناظرات, کاملاً این مطلب روشن می‌گردد که این علوم جز از یک منبع وابسته به الهام و وحی نمی‌تواند سرچشمه گرفته باشد.         مادر امام رضا (ع)   مادر امام رضا (ع) کنیزی از اهالی نوبه بوده است که درباره نام مقدّس این خانم، راویان اختلاف دارند، برخی، آن حضرت را خیزران نامیده‌اند و گفته‌اند که ایشان ام ولد و از اهالى نوبه بوده و اروى نام داشته و لقبش شقراء بوده است. برخى گفته‌‌اند اسم او نجمه و کنیه‌‌اش امّ‌البنین بوده و برخى نام آن بانو را تکتم دانسته‌اند. در روایتی آمده که مادر امام رضا (ع) کنیزی پاک و پرهیزگار به نام نجمه بود که حمیده مادر امام کاظم (ع) وی را خرید و به پسرش بخشید و بعد از ولادت حضرت رضا (ع) او را طاهره نامید.‌»   شیخ صدوق در مورد ایشان می‌نویسد: «ایشان از زمره زنان شریف غیر عرب و کنیز حمیده خاتون مادر امام موسى (علیه السّلام)، و از زنان شایسته در عقل و دین و شرف بود و بانویش حمیده را بسیار محترم مى‌‌داشت و از روى احترام به او هرگز در مقابلش نمى ‌نشست. بنابراین حمیده به پسرش امام موسى (علیه السّلام) گفت: «اى فرزند، یقینا تکتم کنیزى است که من هرگز بهتر از او را ندیده‌ام و شکّى ندارم که خداوند به او فرزندانى عطا خواهد کرد. من او را به تو بخشیدم و سفارش مى‌کنم که با مهربانى با او رفتار کنى.»     همسر امام رضا (ع)   در مورد تعداد همسران آن حضرت بین مورخان اختلاف است، اکثر مورخان تعداد همسران آن حضرت را یک یا دو نفر نوشته‌اند، و عده کمی نیز برای حضرت سه همسر یاد کرده‌اند. اما مشهور این است که حضرت دارای همسری به نام سبیکه (س) بوده اند که ایشان مادر امام جواد (علیه اسلام) و از خاندان ماریه قبطیه همسر پیامبر (ص)، بوده است. در برخی از منابع تاریخی، همسر دیگری نیز برای امام رضا(ع) ذکر شده است، مأمون به امام رضا (ع) پیشنهاد داد که با دخترش «‌ام حبیب‌» یا «‌ام حبیبه‌» ازدواج کند و امام نیز پذیرفت. طبری این ازدواج را در حوادث سال ۲۰۲قمری یاد می‌کند. گفته‌اند که هدف مأمون از این کار، نزدیکی بیشتر به امام رضا (ع) و نفوذ به خانه وی جهت اطلاع از برنامه‌هایش بوده است. سیوطی نیز، از ازدواج دختر مأمون با امام رضا (ع) یاد می‌کند ولی اسم آن دختر را ذکر نمی‌نماید.       فرزندان امام رضا (ع)   درباره تعداد و اسامى فرزندان امام رضا (علیه السّلام) نیز اختلاف است، گروهى آن‌ها را پنج پسر و یک دختر نوشته‌‌اند، به نام‌هاى محمّد قانع، حسن، جعفر، ابراهیم، حسین و عایشه. امّا شیخ مفید بر این باور است، که امام هشتم (علیه السّلام)، فرزندى جز امام محمّد جواد (علیه السّلام) نبوده است، و ابن شهرآشوب و طبرسى در اعلام الورى، نیز بر همین اعتقاد مى‌باشند، اما قول معتبر در تعداد فرزندان، این است که آن حضرت را دو فرزند بوده، به نام‌هاى محمّد و موسى، و جز آنها فرزندى از آن حضرت به جاى نمانده است‌. گفته شده فرزندی از آن حضرت که دو سال یا کمتر داشته در قزوین دفن شده است، که امامزاده حسین کنونی قزوین همان است. بنابر روایتی امام در سال ۱۹۳ به این شهر مسافرتی داشته است.     امام رضا (ع) در مدینه   حضرت رضا (علیه السلام) تا قبل از هجرت به مرو، در مدینه زادگاهشان، ساکن بودند و در آنجا در جوار مدفن پاک رسول خدا و اجداد طاهرینشان به هدایت مردم و تبیین معارف دینی و سیره نبوی می‌پرداختنند. مردم مدینه نیز، امام رضا (ع) را بسیار دوست می‌داشتند و به ایشان همچون پدری مهربان می‌نگریستند. تا قبل از این سفر، با اینکه امام بیشتر سالهای عمرش را در مدینه گذرانده بود, اما در سراسر مملکت اسلامی، پیروان بسیاری داشتند که گوش به فرمان اوامر امام بودند.   علی‌بن موسی الرضا (ع)، در گفتگویی که با مامون درباره ولایت عهدی داشتند، در این باره این گونه می‌فرمایند: «همانا ولایت عهدی هیچ امتیازی را بر من نیفزود. هنگامی که من در مدینه بودم فرمان من در شرق و غرب نافذ بود و اگر از کوچه‌های شهر مدینه عبور می‌کردم, عزیرتر از من کسی نبود. مردم پیوسته حاجاتشان را نزد من می‌آوردند و کسی نبود که بتوانم نیاز او را برآورده سازم, مگر اینکه این کار را انجام می‌دادم و مردم به چشم عزیز و بزرگ خویش، به من مى نگریستند».       امامت امام رضا (ع)   امام رضا (ع) پس از شهادت پدرش امام کاظم (ع) در سال ۱۸۳ق امامت را عهده‌دار شد؛ مدت امامت آن حضرت ۲۰ سال (۱۸۳-۲۰۳ق) بود که با خلافت هارون الرشید (۱۰ سال)، محمد امین (حدود ۵ سال)، مأمون (۵ سال) همزمان شد.   امامت و وصایت حضرت رضا (علیه السلام ) بارها توسط پدر بزرگوار و اجداد طاهرینشان و رسول اکرم (ص) اعلام شده بود. به خصوص امام کاظم (علیه السلام) بارها در حضور مردم ایشان را به عنوان وصی و امام بعد از خویش معرفی کرده بودند؛ یکی از یاران امام موسی کاظم (علیه السلام) می‌گوید: «ما شصت نفر بودیم که موسی بن‌جعفر (ع) به جمع ما وارد شد، درحالی که دست فرزندش علی در دست او بود، فرمود: «آیا می‌دانید من کیستم ؟»، گفتم: «تو آقا و بزرگ ما هستی»، فرمود: «نام و لقب من را بگوئید»، گفتم: «شما موسی بن جعفر بن محمد هستید»، فرمود: «این که با من است کیست؟»، گفتم: «علی بن موسی بن جعفر»، فرمود: «پس شهادت دهید او در زندگانی من وکیل من است و بعد از مرگ من وصی من می باشد». در حدیث مشهوری نیز که جابر از قول نبى ‌اکرم (ص) نقل می‌کند، امام رضا (علیه السلام) به عنوان هشتمین امام و وصی پیامبر معرفی شده‌اند. امام صادق (علیه السلام) نیز مکرر به امام کاظم می‌فرمودند: «عالم‌ آل‌محمد از فرزندان تو است و او وصی بعد از تو می‌باشد».    پس از شهادت امام هفتم، بیشتر شیعیان با توجه به وصیت امام(ع) و دلایل و شواهد دیگر، امامت فرزند ایشان، علی بن موسی الرضا (ع) را پذیرفتند و وی را به عنوان امام هشتم تأیید نمودند. این دسته که بزرگان اصحاب امام کاظم (ع) را هم شامل می‌شد به نام قطعیه مشهور شدند. ولی گروه دیگری از اصحاب امام هفتم ‏(ع) بنا به دلایلی، از اعتراف به امامت علی بن موسی الرضا (ع) سرباز زده و در امامت حضرت موسی بن جعفر (ع) توقف کردند. آنان اظهار می‌داشتند که موسی بن جعفر (ع) آخرین امام است و کسی را به امامت تعیین نکرده و یا دست‏‌کم ما از آن آگاه نیستیم، این گروه واقفیه (یا واقفه) نامیده شدند. ا‌مام رضا(علیه السّلام) در روایتى سرنوشت آن‌ها را اینگونه بیان فرمودند: «در حیرت زندگى مى‌کنند و نهایت در حال کفر مى‌میرند.»      سفر امام رضا (ع) به خراسان   هجرت امام رضا (ع) از مدینه به مرو در سال ۲۰۰، یا ۲۰۱ قمری بود. پس از تصمیم مأمون تصمیم مبنی بر دادن پیشنهاد ولایتعهدی به امام، او یکی از افراد خویش به نام رجاءبن ابی ضحاک را به مدینه فرستاد تا امام را به مرو محل اقامت مأمون بیاورد. به عقیده برخی، مأمون مسیر مشخصی برای سفر امام رضا (ع) به مرو انتخاب کرد تا آن حضرت از مراکز شیعه‌نشین عبور نکند، زیرا از اجتماع شیعیان بر گرد امام می‌ترسید. او دستور داد تا حضرت را از مسیر کوفه نیاورند بلکه از طریق بصره،خوزستان و فارس، به نیشابور بیاورند. مسیر حرکت، طبق کتاب اطلس شیعه چنین بوده است: مدینه، نقره، هوسجه، نباج، حفر ابوموسی، بصره، اهواز، بهبهان، اصطخر، ابرقوه، ده شیر (فراشاه)، یزد، خرانق، رباط پشت بام، نیشابور، قدمگاه، ده سرخ، طوس، سرخس، مرو. به گزارش شیخ مفید مأموران مأمون، امام رضا (ع) و برخی از بنی‌هاشم را از مسیر بصره به مرو آوردند. مأمون آن‌ها را در خانه‌ای و امام رضا را در خانه‌ای دیگر جای داد و او را اکرام کرد.   شیخ صدوق از معول سجستانى آورده: «زمانى که براى بردن امام رضا (علیه السّلام) به خراسان پیکى به مدینه آمد، من در آنجا بودم. امام به منظور وداع از رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وارد حرم شد، او را دیدم که چندین بار از حرم بیرون مى ‌آمد و دوباره به سوى مدفن پیغمبر بازمى‌ گشت و با صداى بلند گریه مى‌کرد. من به امام نزدیک شده و سلام کردم و علّت این موضوع را از آن حضرت جویا شدم. در جواب فرمودند: «من از جوار جدّم بیرون رفته و در غربت از دنیا خواهم رفت.»   امام پیش از رفتن به خراسان به داخل مسجد پیامبر (صلّى اللّه علیه و آله و سلم) وارد شد و دستش را بر لبه قبر شریف نهاد و فرزندش را به قبر چسباند و نزد جدّش رسول خدا (صلّى اللّه علیه و آله) طلب حفاظت براى او کرد و سپس به فرزندش گفت: «به تمام وکلا و خدمتکارانم گفته‌‌ام که از تو شنوایى داشته باشند و پیرویت کنند»، و به اصحابش او را معرفى کرد که جانشین وى خواهد بود.       حدیث سلسه‌الذهب   در طول سفر امام به مرو ، هرکجا توقف می‌فرمودند, برکات زیادی شامل حال مردم آن منطقه می‌شد. از جمله هنگامی که امام در مسیر حرکت خود وارد نیشابور شدند و در حالی که در محملی قرار داشتند از وسط شهر نیشابور عبور کردند. مردم زیادی که خبر ورود امام به نیشابور را شنیده بودند, همگی به استقبال حضرت آمدند. در این هنگام دو تن از علما و حافظان حدیث نبوی, به همراه گروه‌های بیشماری از طالبان علم و اهل حدیث و درایت، مهار مرکب را گرفته وعرضه داشتند: «ای امام بزرگ و ای فرزند امامان بزرگوار، تو را به حق پدران پاک و اجداد بزرگوارت سوگند می‌دهیم که رخسار فرخنده خویش را به ما نشان دهی و حدیثی از پدران و جد بزرگوارتان پیامبر خدا برای ما بیان فرمایی تا یادگاری نزد ما باشد». امام دستور توقف مرکب را دادند و دیدگان مردم به مشاهده طلعت مبارک امام روشن گردید. مردم از مشاهده جمال حضرت بسیار شاد شدند به طوری که بعضی از شدت شوق می‌گریستند و آنهایی که نزدیک ایشان بودند، بر مرکب امام بوسه می‌زدند. ولوله عظیمی در شهر طنین افکنده بود به طوری که بزرگان شهر با صدای بلند از مردم می‌خواستند که سکوت نمایند تا حدیثی از آن حضرت بشنوند.   ایشان فرمودند: «شنیدم از پدرم موسی بن جعفر (ع) که فرمود شنیدم از پدرم جعفر بن محمّد (ع) که فرمود شنیدم از پدرم محمّد بن علی (ع) که فرمود شنیدم از پدرم علی بن الحسین (علیهما السّلام) که فرمود شنیدم از پدرم حسین بن علی (ع) فرمود شنیدم از پدرم امیرالمؤمنین علی بن أبی طالب (ع) که فرمود شنیدم از رسول خدا (ص) که فرمود شنیدم از جبرئیل که گفت شنیدم از پروردگار عزّ و جلّ فرمود: «کَلِمَةُ لا إلهَ إلّا اللّهُ حِصنی فَمَن دَخَلَ حِصنی اَمِنَ مِن عَذابی بِشُروطِها وَ أنَا مِن شُروطِها»، «کلمه‏ «لا إِلهَ إِلَّا اللَّهُ‏» دژ و حصار من است. پس هر کس داخل دژ و حصار من شود، از عذاب من ایمن خواهد بود.» پس هنگامی که مَرکب حضرت حرکت کرد با آواز بلند فرمود با شروط آن و من یکی از آن شروط هستم.       امام رضا (ع) و مسأله ولایتمداری    مهمترین فصل تاریخى زندگى امام رضا (علیه السّلام) جریان ولایتعهدى آن حضرت است، جریانی که به موجب آن، حضرت مجبور شدند از شهر مدینه به مرو سفر کنند و پس از مدتی و با کینه مأمون به شهادت برسند.   هنگامی که حضرت رضا (علیه السلام ) وارد مرو شدند، مأمون از ایشان استقبال شایانی کرد و در مجلسی که همه ارکان دولت حضور داشتند صحبت کرد و گفت: «همه بدانند من در آل عباس و آل علی (علیه السلام) هیچ کس را بهتر و صاحب حق‌تر به امر خلافت از علی‌بن‌موسی‌رضا (علیه السلام ) ندیدم». پس از آن به حضرت رو کرد و گفت: «تصمیم گرفته‌ام که خود را از خلافت خلع کنم و آن را به شما واگذار نمایم.»، اما امام کاملا از قصد مأمون آگاهى داشت، چرا که مأمون براى رسیدن به خلافت، برادرش امین را کشته بود و بغداد را خراب کرده بود. به همین دلیل به او گفتند: «اگر این خلافت مال تو است جایز نیست خودت را خلع کنى و لباسى را که خدا به تو پوشانده به دیگرى بدهى، و اگر خلافت مال تو نیست چیزى که مال تو نیست جایز نیست آن را به من بدهى.»   مأمون بر خواسته خود پافشاری کرد و بر امام اصرار ورزید، اما امام فرمودند:‌ «هرگز قبول نخواهم کرد.»، وقتی مأمون مأیوس شد، گفت: «پس ولایت عهدی را قبول کن تا بعد از من شما خلیفه و جانشین من باشید». این اصرار مأمون و انکار امام تا دو ماه طول کشید و حضرت قبول نمی‌فرمودند و می‌گفتند: «از پدرانم شنیدم, من قبل از تو از دنیا خواهم رفت و مرا با زهر شهید خواهند کرد و بر من ملائک زمین و آسمان خواهند گریست و در وادی غربت در کنار هارون ‌الرشید دفن خواهم شد». اما مأمون بر این امر پافشاری نمود تا آنجاکه مخفیانه و در مجلس خصوصی حضرت را تهدید به مرگ کرد. لذا حضرت فرمودند : «اینک که مجبورم، قبول می‌کنم به شرط آنکه کسی را نصب یا عزل نکنم و رسمی را تغییر ندهم و سنتی را نشکنم و از دور بر بساط خلافت نظر داشته باشم». مأمون با این شرط راضی شد. پس از آن حضرت, دست را به سوی آسمان بلند کردند و فرمودند: «خداوندا ! تو می‌دانی که مرا به اکراه وادار نمودند و به اجبار این امر را اختیار کردم؛ پس مرا مؤاخذه نکن همان گونه که دو پیغمبر خود یوسف و دانیال را هنگام قبول ولایت پادشاهان زمان خود مؤاخذه نکردی؛ خداوندا عهدی نیست جز عهد تو و ولایتی نیست مگر از جانب تو، پس به من توفیق ده که دین تو را برپا دارم و سنت پیامبر تو را زنده نگاه دارم، همانا که تو نیکو مولا و نیکو یاوری هستی».     شرایط علمی زمان امام رضا (ع)   در قرن دوم هـ.ق که امام رضا (علیه‌السلام) می‌زیستند، مراکز علمی رو به فزونی گذاشت. مدارس مختلف در همه علوم و به همه زبان‌ها و میان همه گروه‌ها پا گرفت. مدارس از جویندگان دانش در سطوح مختلف علمی و دین پر شد. به خصوص در زمان هارون الرشید و مأمون و در زمان امامت امام جعفرصادق (علیه‌السلام) و امام موسی کاظم (علیه‌السلام) و امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام).    حضرت امام رضا (علیه‌السلام) در زمان منصور به دنیا آمدند و در زمان خلافت مهدی، هادی، هارون الرشید و مأمون زندگی کردند و این زمانی بود که فرهنگ و فکر اسلامی به خوبی پایه گرفته بود و در آن زمان مؤسسین مذاهب فقهی مختلفی نیز زندگی می‌کردند. امام علی بن موسی الرضا (علیه‌السلام) پناه اهل فکر و معرفت بودند و با علمای فلسفه به مناظره و بحث می‌پرداختند و در حالی که اهل فقه و شرع را هدایت و توجیه می‌کردند به محور آن‌ها تبدیل شده بودند.    مأمون پس از آوردن امام رضا(ع) به مرو، جلسات علمی متعددی با حضور علمای گوناگون تشکیل داد. در این جلسات، مذکرات زیادی میان امام و دیگران صورت می‌گرفت که به طور عمده درباره مسائل اعتقادی و فقهی بود. بخشی از این مذاکرات را طبرسی در کتاب احتجاج فراهم آورده است. مأمون می‌خواست با کشاندن امام به بحث، تصوری را که عامه مردم درباره ائمه اهل بیت (علیهم السلام) داشتند و آنان را صاحب علم خاص مثلاً «‌علم لدنّی‌» می‌دانستند، از بین ببرد. صدوق در این باره می‌گوید: «مأمون اندیشمندان سطح بالای هر فرقه را در مقابل امام قرار می‌داد تا حجت آن حضرت را به وسیله آنان از اعتبار بیندازد و این به جهت حسد او نسبت به امام و منزلت علمی و اجتماعی او بود.»، اما هیچ کس با آن حضرت روبه رو نمی‌شد جز آن که به فضل او اقرار کرده و به حجتی که از طرف امام علیه او اقامه می‌شود، ملتزم می‌گردید.    این مجالس به تدریج مشکلاتی را برای مأمون درست کرد. زمانی که وی متوجه شد، تشکیل چنین جلساتی برای وی خطرناک است، اقدام به محدود کردن امام کرد. از عبدالسلام هروی نقل شده که به مأمون اطلاع دادند: امام رضا (علیه‌السلام) مجالس کلامی تشکیل داده و بدین وسیله مردم شیفته وی می‌شوند. مأمون به محمد بن عمرو طوسی مأموریت داد تا مردم را از مجلس آن حضرت طرد نماید. پس از آن امام در حق مأمون نفرین کرد.     شهادت امام رضا (ع)   در نحوه به شهادت رسیدن امام نقل شده است که مأمون به یکی از خدمتکاران خویش دستور داده بود تا ناخن‌های دستش را بلند نگه دارد و بعد به او دستور داد تا دست خود را به زهر مخصوصی آلوده کند و در بین ناخن‌هایش زهر قرار دهد و اناری را با دستان زهر‌آلودش دانه کند و او دستور مأمون را اجابت کرد. مأمون نیز انار زهرآلوده را خدمت حضرت گذارد و اصرار کرد که امام ازآن انار تناول کنند. اما حضرت از خوردن امتناع فرمودند و مأمون اصرار کرد تا جایی که حضرت را تهدید به مرگ نمود و حضرت به جبر, قدری از آن انار مسموم تناول فرمودند. بعد از گذشت چند ساعت، زهر اثر کرد و حال حضرت دگرگون گردید و صبح روز بعد در سحرگاه روز 29 صفر سال 203 هجری قمری امام رضا (علیه السلام) به شهادت رسیدند.       چرا به امام رضا(ع) ضامن آهو می‌گویند؟   یکی از القاب مشهور امام رضا (ع) ضامن آهو است. این داستان آن گونه که در میان مردم مشهور است، در منابع شیعی موجود نیست، اما شبیه به این نقل که در میان عامۀ مردم مطرح است، در معجزات منسوب به رسول خدا (ص)، امام سجاد و امام صادق (ع)، وجود دارد. شیخ صدوق در کتاب عیون اخبار الرضا، این واقعه را به گونه ای دیگر روایت می کند که در پاسخ تفصیلی آمده است. شایان توجه است که این داستان سال ها بعد از شهادت امام رضا (ع) اتفاق افتاده، و همان گونه که اشاره کردیم، شبیه آن برای معصومان دیگر در زمان حیاتشان اتفاق افتاده است. تذکر این نکته نیز ضروری است که شیخ صدوق به وثاقت کسانی که این داستان را نقل کرده اند، اعتقاد دارد.   شیوه امام رضا (ع) برای هدایت انسان‌ها   امام رضا (ع) نیز مانند اجداد طاهرینشان انسان‌ها را در مسیر الهی حرکت می‌دانند و بخشی از علم الهی خود را به آن‌ها منتقل می‌کردند و دراین مسیر بصیرت و نسخه‌های الهی برای حرکت معنوی به دیگران می‌دادند.   بسیاری از روایت‌های تاریخی در مورد جذب مردم به سوی امام رضا با افکار و رفتار، سخنان و استدلال قوی علمی ایشان باقی مانده است. در این مسیر ایشان افراد را هدایت و سیر و سلوک معنوی را برایشان تعریف می‌کردند. به نحوی که باید‌ها و نباید‌هایی که  فرد باید انجام دهد یا از آن‌ها دوری کند را مشخص می‌کردند و پس از اینکه استعدادهای آن فرد نمایان می‌شد، آن استعداد را پرورش می‌دادند و با توحید ناب که تعریفش فقط از اهل بیت (ع) برمی‌آید، افراد را سیر و سلوک می‌دادند.   پیام زندگی امام رضا(ع) در بیان رهبرانقلاب   او امام ماست، زندگی او برای ما درس است، از زندگی او باید درس بگیریم؛ زندگی او برای ما یک پیامی دارد، آن پیام چیست؟ من آن پیام را در یک کلمه خلاصه می‌کنم. بدانید پیام زندگی پرماجرای علی‌بن‌موسی‌الرضا (ع) به ما عبارت است از مبارزه‌ دائمی خستگی‌ناپذیر.  (بیانات در جمع مردم مشهد در آستان مقدس رضوی ـ  63/9/3)   اگر آن امام معصوم اکنون حضور می‌داشتند چه کسانی را برای خادمی خود انتخاب می‌کردند؟ آیا جز متدین‌ترین، مؤمن‌ترین، صالح‌ترین و با اخلاص‌ترین افراد را؟ و چه کسانی داوطلب این امر می‌شدند؟ قطعاً زاهدترین، عالم‌ترین، برجسته‌ترین و پاک‌ترین افراد به خدمت آن امام در می‌آمدند و خاک آستانش را توتیای چشم خویش می‌کردند. (دیدار با خدام حرم مطهر امام رضا(ع) ـ 67/1/6)   در حرم امام رضا(ع) دو رکعت نماز خواندن ارزشش بیشتر از دو رکعت نماز در صحن است و در صحن بیشتر از در آن فرضاً خانه یا منطقه‌ای است که بیرون صحن است، خب اینجا یک منطقه معنوی است، این جزء باورهای ما است، به همین ملاک خراسان و مشهد از برکات معنوی بیشتری برخوردار است و این یک واقعیتی است. اگر تاریخ انقلاب را می‌توانستیم بنویسیم، اگر گذشته‌ این مبارزه را می‌توانستیم ثبت کنیم، اگر کسانی این کار را بکنند معلوم خواهد شد که برکات خراسان و برکات این بقعه‌ مطهره در روند انقلاب ما چه قدر زیاد بوده است. (بیانات در جمع مسئولان استان خراسان ـ 65/4/28)   انتهای پیام/   منبع: جهان نیوز

منبع: دانا

کلیدواژه: علی بن موسی الرضا موسی بن جعفر علیه الس لام علیه السلام نقل شده امام رضا شهادت امام آن حضرت آن حضرت امام رضا ع امام کاظم مادر امام حضرت رضا رسول خدا شیخ صدوق امام ع

درخواست حذف خبر:

«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را به‌طور اتوماتیک از وبسایت www.dana.ir دریافت کرده‌است، لذا منبع این خبر، وبسایت «دانا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۲۳۱۵۵۶۷ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتی‌که در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.

با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.

خبر بعدی:

مشهد در سوگ ششمین ولی مسلمین/عطر شهادت در اجتماع صادقیون پیچید

خبرگزاری مهر گروه استان‌ها: در روزی که بارش رحمت الهی آب و هوای متفاوتی را میهمان شهر مقدس مشهد کرده بود، محبان و ارادتمندان به خاندان اهل بیت عصمت و طهارت (ع) خود را به میدان شهدا این شهر رسانده بودند تا در اجتماع بزرگ صادقیون شرکت کنند.

دلدادگان و ارادتمندانی که حتی باران هم نتوانست جلوی حضور آنها را بگیرد و از نقاط مختلف خود را به میدان شهدا رسانده بودند تا با حضور در اجتماع بزرگ صادقیون و عزاداری گوشه‌ای از عشق و ارادتشان به رئیس مذهب شیعه و جد بزرگوار حضرت علی بن موسی الرضا علیه السلام را به نمایش بگذارند.

حضور تمام اقشار در اجتماع صادقیون

زن و مرد، پیر و جوان، کوچک و بزرگ و در یک کلام همه شیعیان و محبان اهل بیت (ع) در حالی که لباس مشکی به تن داشتند در سوگ صادق آل محمد (ع) اشک ماتم ریختند.

عزاداران ششمین اختر تابناک آسمان امامت و ولایت در حالی که پیکر پاک و مطهر شهید مجید شخصی از شهدای دوران دفاع مقدس که پس از ۴۲ سال چشم انتظاری به آغوش خانواده بازگشته است را بر دستان خود تشییع می‌کردند، سر و سینه زنان خود را به حرم مطهر رضوی رساندند و با سینه‌زنی و مرثیه‌خوانی به امام رئوف عرض تسلیت داشتند.

هادوی یکی از جوانان حاضر در این اجتماع در گفت وگو با خبرنگار مهر گفت: بسیاری از احادیث و روایاتی که امروز به دست ما رسیده است نتیجه تلاش‌های امام صادق (ع) است و امیدواریم روزی برسد که بتوانیم با حضور باشکوه شیعیان در بقیع عزاداری کنیم و قدری از غربت این روزهای آن فضا بکاهیم.

اکبری هم که یکی از زائران بارگاه مطهر رضوی بود در گفت‌وگو با خبرنگار مهر گفت: این دو سه روز تعطیلات فرصت مناسبی فراهم کرد تا بتوانیم امسال در محضر امام مهربانی‌ها در سوگ صادق آل محمد (ص) عزاداری و سوگواری کنیم.

رضائیان هم یکی از خواهران عزادار حاضر در اجتماع صادقیون بود که در گفت وگو با خبرنگار مهر اظهار کرد: اینکه با حضور در این مراسم بتوانیم سیاهی لشکر مجلس عزای اهل بیت علیه‌السلام باشیم کمترین کاری است که از دست ما بر می‌آید.

زائران و مجاوران در اجتماع بزرگ صادقیون

زائران، مجاوران و اقامه کنندگان اجتماع صادقیون مشهد پس از عزاداری از میدان شهدا تا حرم مطهر رضوی در رواق امام خمینی (ره) این حرم مطهر حاضر شدند و همراه با مرثیه‌سرایی مداحان اهل بیت عصمت و طهارت به سینه‌زنی و عزاداری پرداختند.

امام جمعه مشهد و نماینده ولی فقیه در استان خراسان رضوی هم در جمع این عزاداران اظهار کرد: ارزشمندترین سوگواره امام صادق (ع)، همین محفل و مجلسی است که شما در آن هستید. همین که روی فرش علی‌ابن موسی‌الرضا (ع)، برق اشک خود را به ساحت قدسی نوه مکرم آن ولی خدا نشان می‌دهید تا عزادار امامی باشید که حرم ندارد و امروز به‌جز تعداد مختصری از شیعیان، هیچکس در جوار مرقد مطهرش اقامه عزا نمی‌کند.

لزوم شناخت دلایل مظلومیت امام صادق (ع)

آیت‌الله سید احمد علم‌الهدی با تأکید بر ضرورت شناخت دلایل مظلومیت امام صادق (ع) خاطرنشان کرد: شهرت اصلی امام صادق (ع) در میان ائمه اطهار (ع) به علم، دانش و تربیت اصحاب و شاگردان است اما آن‌چه باید در روز شهادت ایشان بیش از پیش موردتوجه قرار بگیرد، مظلومیت این امام همام و فلسفه مظلومیت ایشان است. باید بدانیم دلیل مظلومیت امام صادق (ع) چه بود و اساساً چرا حضرت تا این اندازه با برخورد قهری، سلبی و جنایتکارانه حاکمیت وقت روبرو می‌شد.

وی ادامه داد: از وجود اقدس امام صادق (ع) نقل شده که فرمود «مَن لَم یَعرِف سو ما اتی عَلَینا مَن ظَلَمنا وَ ذهاب حَقنا وَ ما رَکبنا بِه فَهُوَ شَریک مَن اَتی اِلَینا فیما وَ لینابه» یعنی هرکس برای درک ظلمی که بر ما رفت، تلاش نکند و بر آن نکوشد، شریک همان ظالمی است که در مقابل ما عمل کرده است. این حدیث راوی اهمیت این شناخت است.

امام صادق (ع) حجت را برای یک سبک زندگی سالم بر ما تمام کرده است

عبدالله ابراهیمی، کارشناس مذهبی در گفت‌وگو با خبرنگار مهر از امام صادق علیه السلام به عنوان دریای عظیم معارف الهی یاد کرد و افزود: این امام همام بواسطه احادیث فراوانی که از آن حضرت نقل شده و به ابعاد و مسائل مختلف زندگی انسان پرداخته است حجت را برای یک سبک زندگی سالم بر ما تمام کرده است.

کارشناس مذهبی افزود: با داشتن امامی چون حضرت جعفر صادق علیه السلام می‌توان به بهترین درجه از زندگی معنوی رسید و آرامش و آسایش را کسب کرد.

وی ادامه داد: با نظر به فرمایشات امام صادق علیه السلام می‌فهمیم که ایشان برای همه زمان‌ها درس تربیتی داشته و به زمان امام عصر (عج) هم اشاره دارند که چگونه زندگی سالمی داشته باشیم و جز یاران آن حضرت باشیم.

ابراهیمی در همین رابطه به حدیثی نورانی از امام صادق (ع) اشاره کرد که می‌فرمایند: «هرکس دوست دارد که از اصحاب قائم باشد باید که منتظر باشد و ورع را پیشه سازد و به محاسن اخلاق عمل کند در حالی که منتظر است، پس اگر او از دنیا رفت و قآئم علیه‌السلام بعد از او قیام کرد، برایش همان اجری هست که برای کسی که (قیام) او را درک کرده هست.»

این کارشناس مذهبی با بیان اینکه امروز بسیاری از گرفتاری‌های معنوی و مادی ما به خاطر عدم پیروی درست از آن حضرت است، گفت: بهترین راه درمان این آسیب احیای مجالس و یاد آن حضرت در طول زندگی و یادآوری فرمایشات و سیره عملی و علمی آن حضرت است.

ابراهیمی خاطرنشان کرد: برای این امر مهم است که امام رضا علیه السلام می‌فرمایند: رَحِمَ اللّه ُ عَبْدا اَحْیا اَمْرَنا … یَتَعَلَّمُ عُلومَنا وَ یُعَلِّمُهَا النّاسَ، فَاِنَّ النّاسَ لَوْ عَلِموا مَحاسِنَ کَلامِنا لاَتَّبَعونا خداوند رحمت کند کسی که امر ما را احیا نماید. علوم ما را بیاموزد و به مردم یاد دهد اگر مردم زیبایی‌های کلام ما را بدانند یقیناً پیروی می‌کنند.

وی با تاکید بر اینکه با نگاه به این فرمایش امام رضا علیه السلام وظیفه ما در قبال گنجینه معارف امام صادق علیه السلام مشخص می‌شود، افزود: امروز شیعه باید به امام صادق علیه السلام ببالد که آن حضرت در آن عصر در موضوع بیش از ۱۵ رشته برای شاگردانشان تدریس می‌فرمودند که نشان از احاطه این بزرگوار بر تمام علومی است که سعادت دنیا و آخرت انسان را تأمین می‌کند.

حضرت امام صادق (علیه السلام) که در بیست و پنجم شوال سال ۱۴۸ ه ق از دنیا رحلت فرمود، و در قبرستان بقیع در کنار پدر و جد و عموی خود امام مجتبی (علیه السلام) به خاک سپرده شد در پاسخ به شخصی که از ایشان درخواست وصیتی کرد فرمودند: «تو را به تقوای الهی و پرهیز کاری، و عبادت، و سجده طولانی، و ادای امانت، و راست گویی، و خوش همسایگی وصیت می‌کنم، زیرا سرلوحه برنامه پیامبر اکرم (صلی الله علیه وآله) همین بوده است، و بعد فرمود: در بین فامیل صله رحم به جا آورید، مریض‌ها را عیادت کنید، در تشییع جنازه‌های مؤمنین شرکت کنید، برای ما زینت باشید و باعث سرشکستگی ما نشوید.»

از همسر امام صادق (ع) هم نقل شده است که وقتی ایشان در بستر شهادت بودند فرمودند: «تا همه فرزندان و خویشان و نزدیکان امام جمع شوند. امام بی‌حال بودند و در همان حال چشمان خود را باز کرده و فرمود: شفاعت ما شامل کسی که نماز را سبک بشمارد، نمی‌رسد.».

همان طوری که در این وصیت پایانی امام صادق (ع) می‌بینیم ایشان نفرمودند کسی که نماز نمی‌خواند بلکه فرمودند کسی که نماز را سبک شمارد که امیدواریم این وصیت ایشان را سرلوحه زندگی خود قرار دهیم.

کد خبر 6096440

دیگر خبرها

  • امام جعفر صادق (ع)؛ شخصیت مهم در جهان اسلام و مکتب شیعه
  • مذاهب اسلامی برای کسب فیض به محضر امام صادق(ع) شرفیاب می شدند/ امام صادق(ع) مورد تأیید تمام مذاهب اسلامی هستند
  • مشهد در سوگ ششمین ولی مسلمین/عطر شهادت در اجتماع صادقیون پیچید
  • دلایل مظلومیت امام صادق(ع) از زبان آیت‌الله علم‌الهدی
  • لرستان؛ سیاهپوشِ اختر ششم
  • سالروز شهادت مظلومانه رئیس مذهب جعفری
  • سالروز شهادت امام جعفر صادق(ع)
  • معلمان پرورش دهنده هویّت دانش‌آموزان هستند
  • فیلم| ویدیوی تکان دهنده از صحبت‌های کودک فلسطینی که تمام اعضای خانواده‌اش به شهادت رسیدند
  • امام صادق (ع) شاکله اندیشه دینی را بنا نهاد